بیش از چند روزی نیست که رهبر معظم انقلاب فرمان بزرگترین رسانه تأثیرگذار و فراگیر کشور را به دست مردی از جنس خود اهالی آن سپرده است. در این روزها که حتماً دکتر پیمان جبلی مشغول برنامهریزی برای بهینهسازی سازمان صدا و سیما در حوزه محتوا و تأثیرگذاری است، ذکر یکی دو نکته را در این حوزه خالی از فایده ندیدم.
نکته اول اینکه صداوسیما باید تولید کننده اعتماد در جامعه باشد و موجبات آرامش اذهان را فراهم آورد. یکی از معضلاتی که کشور با آن دست و پنجه نرم میکند، تعدد رسانهها و منابع اخذ اخبار و اطلاعات است و در این حوزه صدا و سیما جایگاه اول را ندارد؛ زیرا از یکسو رسانههای رقیب اقدام به تولید حس بیاعتمادی در مخاطبان کردهاند تا خود را مرجع قابل قبول جلوه بدهند و از سوی دیگر رسانه ملی نیز به دلیل عدم تولید محتوای خاص مخاطب از بازی عقب مانده و به مرور زمان از مخاطبان رسانه ملی کاسته شده است و امروز در هنگامه بروز بحرانها، رسانههای رقیب دست برتر را دارند. رسانه ملی باید مبتنی بر نیازهای ملت اعتمادسازی کند در غیر اینصورت در هنگامه بحرانها نمیتواند موجب همدلسازی ملت و تولید رفتار مناسب به فراخور رخدادها شود. اساس رسانه بر رفتارسازی است. اگر برنامه رسانه ملی بر اساس تبیینگری تنظیم شود و با ابهامزدایی و ممانعت از انفعال اجتماعی دامنه آگاهسازی مردم نسبت به حقایق را باز کند، قطعاً شاهد حرکت اقشار مملکت به سمت تعالی و همدلی در حل بحرانها و صعود به قلههای رشد خواهیم بود. متأسفانه یکی از چالشهای منتقدان با رسانه ملی این است که در حوزه آگاهسازی، نقش آرشیو خبر را بازی میکنند، اما محتوایی که در شما تولید رفتار و کنش صحیح کند کمتر دیده میشود. در حالی که انتظار مخاطب این است که شما علاوه بر ارائه رخدادها و محتواها به او آگاهیبخشی کنید و موجب تصمیم بهتر او شوید. وقتی در این حوزه ناتوان باشیم، مخاطب به سمت منابع و رسانههای دیگر سوق داده میشود و به مرور زمان ضد اعتمادها بین شما و مخاطب فاصله میاندازد و این فاصلهگذاری در آخر موجب تقابل دشمنی و گریز جامعه از شما و حتی حقایقی میشود که ارائه میدهید.
رسانه ملی جمهوری اسلامی ایران در مجموع جمعیت تخمینی رسمی و غیر رسمی کادر ۵۰هزار نفری خود، متأسفانه دچار مشکل عدم پاسخگویی به نیاز واقعی مخاطبان است و این مشکلی است که با تکثر کارمندان و کارکنان حل نمیشود. به یاد داشته باشیم که شبکه «سی سی تی وی» چین با توجه به تولیدات گستردهای که دارد تنها ۱۰هزار نفر کادر و کارمند دارد و حتی «بی بی سی» با تولیدات گسترده و شبکههای برونمرزی به زبانهای خارجی و تولید گسترده رسانهای با ۲۰ هزار کادر اجرایی مدیریت میشود. فربه شدن صدا و سیما کمکی به حل بحرانها نمیکند، بلکه بازنگری در مدیریت منابع انسانی و مدیریت تولید محتواست که میتواند به مرور زمینهساز شکلدهی به اعتماد عمومی باشد.
قدم بعدیای که صدا و سیما باید بردارد، مسئله سبک تولیدات و سبک مواجهه با مخاطب است. صدا و سیمای جمهوری اسلامی متعلق به تمامی ملت است و باید انعکاسدهنده زندگی و احوال تمامی اقوام و اقشار مختلف کشور باشد. در قانون اساسی ارج نهادن به حیثیت انسانی افراد و پرهیز از هتک حرمت آنان طبق ضوابط اسلامی تأکید شده است. حرکت کلی صداوسیما باید در جهت وحدت، الفت و انسجام هر چه بیشتر جامعه و برحذر داشتن مردم از پراکندگی و تفرقه باشد. صدا و سیمای جمهوری اسلامی زبان گویای ملت و چشم و گوش حساس کشور است و از این رو وظیفه دارد خواستها، نیازها و مشکلات مردم را به اطلاع مسئولان برساند.
تلاش جهت برگزاری بحثهای آزاد و آموزنده میان احزاب و سازمانهای سیاسی قانونی کشور که در درجه اول به روشن شدن بینش سیاسی و دینی مردم و در درجه بعد به تفاهم سیاسی میان این گروهها و برخورد سالم آنها با یکدیگر کمک میکند نیز باید از برنامههای در دستور و جدی سازمان در آینده خود باشد.
در یک کلام، رسانه ملی باید دریچه حل بحرانهای کشور باشد در غیر این صورت نمیتوانیم از آن انتظار اثرگذاری داشته باشیم.
نظر شما